بحث!!!

این وبلاگ برای اینه که بحث های ماها (؟!) هر چه قدر هم الکی باشه توش نوشته بشه!

بحث!!!

این وبلاگ برای اینه که بحث های ماها (؟!) هر چه قدر هم الکی باشه توش نوشته بشه!

اطلاعات

مکان بحث : خانه ریاضیات!
موضوع : تئوری اطلاعات!
وقتی داشتیم سر این موضوع از آقایی به نام آقای مهدویانی راهنمایی می گرفتیم به یه قسمتی کشید که جالب بود...  

ک.م: فرض کنید کل ماده و انرژی اطرافمون رو حذف کنیم . چی میمونه؟؟
ما:هیچی !!
ک.م: مممم.......
یکی از ما : خب حتی افکار هم ،اگه ماده نباشه نیست دیگه... هیچ اطلاعاتی هم دیگه وجود نخواهد داشت!
ک.م: ولی مثلا مفهوم دایره هنوز وجود داره و با از بین رفتن ماده و انرژی این "مفهوم"(خود مفهوم دایره، نه وجود یک دایره ی خاص) از بین نمی ره.
مثلا فرض کنید "تعریف دایره" را ما توی بیت های یه کامپیوتر ذخیره کنیم با ازبین رفتن کامپیوتر ، مفهومی با نام یا حتی بدون نام دایره ،همچنان وجود خواهد داشت.
"مجوعه ی نقاطی که از یک نقطه به یک فاصله اند"
..
..
ک.م : دو دسته از محقق ها و دانشمند ها وجود دارند: 

1.کسایی که عقیده دارن دنیا فقط تشکیل شده از ماده و انرژی  و همه ی داده ها هم ناشی از همون ها و از جنس همون ها هستن
2. کسایی که عقیده دارن مفاهیم و اطلاعات ، مستقل از ماده و انرژی هستن و اگرچه بروزشون وابسته به اون ها هست اما وجودشون مستقل از اون هاست.این گروه ، عقیده دارن چیزی که ما از اون به عنوان "خودم" یاد می کنیم در واقع "اطلاعات"و داده هایی هست که ما از خودمون در ذهنمون داریم و مجموعشون "من"رو میسازه و گرنه نشون داده شده که برای هر انسانی بعد از هر10سال کلیه ی مواد تشکیل دهنده ی بدنشون تغییر کرده و بنابراین ، این انسان دیگه نباید همون آدم 10 سال پیش باشه ...در حالیکه از نظر خودمون ، هست.
از نظر این گروه ، آدمی که حافظش رو از دست میده به خاطر اینکه به اون اطلاعات دیگه دسترسی نداره (اون اطلاعات دیگه نمی تونن براش بروز کنن؛ مستقل از وجودشون)دیگه این "خود" رو نمی شناسه و همون آدم قبلی نمی دونه وتنها ممکنه آدمای اطراف براشون این آدم، همون قبلی باشه و اونم در همون محدوده ی اطلاعاتی که از قبل ، از این آدم داشتن و الان هم براش صدق می کنه ... در صورتیکه این ها هم نباشن میشه ادعا کرد که این یه آدمی ، غیر از اون قبلیه هستش.
 

گروه اول تو توجیه یه سری چیزا مثل همون "من" ثابت نتونسته هنوز خوب عمل کنه .... 

و البته برای گروه دوم هم چگونگی ارتباط چیزهایی از جنس اطلاعات با شرایط بیولوژیکی بدن سوال هست. مثلا چرا با به وجود اومدن فلان موقعیت ، ناخودآگاه یه سری اطلاعات در مغز تو تداعی میشه و از حافظه بیرون کشیده میشه و پردازش میشه یا ..... ؟؟؟(در واقع چیه که ارتباط این دو تا دنیای متفاوت و از جنس های مختلف، رو برقرار می کنه و اون ها رو به هم پیوند میده؟؟)

 

بر اساس نظر دوم هم بود که یه دانشمندی میاد و اهمیت اطلاعات رو نشون میده و براساس اون تئوری اطلاعات رو میده و پر اهمیت ترین دنیا رو دنیای اطلاعات میدونه که فنا ناپذیره ....
-------
نمیدونم از طرفی من هنوز قانع نشدم و حس می کنم یه چیزی پیچونده شده این وسط تا به نتیجه ای که می خوان برسوننش...
از طرفی من می تونم ادعا کنم که اگه این درسته پس دیار باقی و... هم می تونه واقعیت داشته باشه...حالا باهر تعریفی ...
و از طرفی هم به هر حال درست یا نادرست ، ظاهرا اون چیزی که اساس تکامل ،حداقل برای انسان ها بوده، انگار همین "اطلاعات" هستش، پس به هرحال تو مهم بودنش شکی نیست و تو توان زنده موندنش پس از فنای منشا اش هم فک نکنم شکی باشه اما تو مستقل بودنش از این ماده و انرژی .... نمی دونم!

------- 

نظر شما؟؟؟

سلام به همه

سلام به همه . منم از این ایده خوشم اومده . توکلیه دیگه !!! کاریش نمی شه کرد . حالا سر چی بحث کنیم ؟

من می گم بیایم سر این بحث کنیم که چرا من و توکلی و زری فقط می ریم گلبرگ ؟

اگه کسی نمی دونه گلبرگ کجاست بگه تا من کامل توضیح بدم !!!