بحث!!!

این وبلاگ برای اینه که بحث های ماها (؟!) هر چه قدر هم الکی باشه توش نوشته بشه!

بحث!!!

این وبلاگ برای اینه که بحث های ماها (؟!) هر چه قدر هم الکی باشه توش نوشته بشه!

خود دیگر

سلام.
بی مقدمه شروع می کنم.
تا حالا شده حس کنین  که زندگیتون بدون یه نفر مشخصی خالیه.
نه.
بذار این جوری بگم.
آدمهایی هستن که همیشه کنارمونن.همیشه . و باهاشون خوشیم.زندگی قشنگه.
بعد یه مدت کوتاهی نیستن.به هر دلیلی.
نمی تونن باشن یا نمی خوان یا...هرچیز دیگه ای.
بعد کسلی.
خسته ای.
اعصاب نداری.
حوصله ی هیچ کس رو نداری.
پاچه ی زمین و زمان رو می گیری.
همه چیز خسته کننده است.
هیچ چیزی لذت بخش نیست.
بدون اون آدمها
بذار خودم رو بگم.
یه مدتی یه کسی نبود.
کسی که همیشه بود.
من اعصاب نداشتم.
از دست اونم ناراحت بودم.
کلا داغون بودم.
سگ بودم.
نمی خواستم به هیچ کس هیچی بگم.
اما اون اومد.
مثل همیشه بود
اما من مثل همیشه نبودم.
فهمید.
اما...من نفهمیدم.
ادامه داد..........تا...............من به حرف اومدم و همه چیز رو گفتم.
حالا بهترم.
احساس می کنم  حالم بهتره.
احساس می کنم سبک ترم.
احساس می کنم سختی ها قشنگ تره و تحملشون راحت تر.
این چند روزه هیچی بهم حال نمی داد.
هیچی حس خوبی بهم نمی داد.
هیچی خوشحالم نمی کرد.
حال هیچ کاری رو نداشتم.
هییییییییییییییییییچ کاری رو.
الان بهترم.
خیلییییییییییییی.
جواب هیچ کس رو تو این چند روزه ندادم.
اخیییییییییییییییش.
حتی...هم ندیدم.
بگذریم.
شما چطورین؟؟؟؟
منم خوبم.
مطلب بی نمک رو حال کردین؟؟؟
اصلا مطلبی توش بود؟؟؟؟
هرکی مرده نظر بده.
ببینم اصلا حرفی راجع بهش می شه زد؟؟؟
عمراااااااااااااا.
نظرات 5 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:13 ق.ظ

سلااااام!
آآره !
"خسته ای" و "پاچه ی زمین و زمان رو می گیری" رو خیییییییلی خوب اومدی (;
خیییلی خوبه که برگشت ....
..............................
گاهی وقتا حضور بعضی ها اینقدر زیاده(یا عمیقه) که مرز خودت و اونو گم می کنی .... با رفتنش قسمتایی از خودته که نیس .... گم میشه ....
...............................
اگه از پیدا کردنش ناامید بشی، آروم آروم سعی میکنی مرز خودت رو پیدا کنی ... اما بعد از اون برا تو رو نمی دونم ولی من دیگه نمیتونم همونی باشم که قبلا بودم!(خیلی عالیه که برگشت ... )

زری دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:26 ق.ظ

ها یه لحطه فکر کردم مریم نوشته اینو!
فکر کن
آره فکر می کنم بدونم
میدونی وقتی یکی که خیلی مهم بوده برای آدم بعد از مدت طولانی میاد
آدم با یه جور تردید میبینتش مثل اینکه باید چک کنی مبادا به یه ویروس ناقل شده باشه دقیقا همون سبکه یه وقت . خودش نباشه(مثل توی لاست و اون خانمه که یادم نمی یاد اسمشو!)
بعد وقتی بفهمی خودشه حال میکنی

moti joon دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ق.ظ

دقیقا مریم.
اون خود منه.دقیقا اگه نباشه منم نیستم.
دقیقا خودم نبودم تواین چند روز.
یه آدم دیگه بودم.
زری کاملا باهات موافقم.
آره.وقتی می بینی همونه.اصلا عوض نشه فاز عظیمی به آدم می ده.

آرزو سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ

وقتی اونی که باشه نیست انگار هیچ کس نیست . حتی اگه ۱۰۰۰ نفر هم دورت باشن و سعی کنن بخندوننت بازم نمی تون . اگه حتی خودت هم بخوای بازم نمی تونی .
خوشحالم که برگشت . :D

آرزو سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:53 ب.ظ

راستی مطی نوشته اتو دسته بندی کن . مرسی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد