امروز سر هوش مصنوعی بحث سر این بود که :
" آیا بشر قادر هست ماشینی بسازه که از خودش باهوش تر باشه؟؟؟ "
هست؟؟
...............
پ.ن: ماشین شامل هر نوع کامپیوتر و ربات و ... هم میشه.
پ.ن2: این سوال با اون که میگه "آیا خدا میتونه سنگی بسازه که خودش نتونه بلند کنه؟" کلا فرق فوکوله!!
فیلم Human Mind یکی از مستند هایی بود که فرزانه داده بود (که مال امیر بود) یکی از قسمت هاش (که احتمالا بر زهرا آشناس!) ماجرای یه سرپرست گروه آتش نشانی ( Andy Kirk)بود که این گروه توی یکی از ماموریت هاشون (در سال 2001) تونسته بودن یه محلی (Bingo Hall) که آتش گرفته بود رو کنترل کنند اما وقتی اوضاع کنترل شده بوده و به عبارتی وضعیت Ok شده بود؛ یهو سرپرست گروه به همه دستور میده که بدو ون بیرون از محل ... سرییییع .... همه تعجب می کنن ... چون خطر رفع شده بوده ... حتی خود سرپرست هم توضیحی برا کارش نداشته؛ ولی بعد از اون، یهو کل محل منفجر میشه !!!!
و اونها از یکی از خطرناک ترین پدیده های آتش نشانی(Backdraft)، نجات پیدا کرده بودن ... بدون اینکه براش دلیلی داشته باشن.
اتفاقی که افتاده بوده یکی از حوادث کاملا نادر در آتش نشانی بوده که وقتی جایی آتیش میگیره اگه اونقدر داغون بوده باشه که کل اکسیژن اون محل رو مصرف کنه با وارد شدن مقداری اکسیژن(مثلا با باز شدن یک در)یهو انفجار رخ میده ... اما این اتفاق خیلی خیلی کم پیش میاد و در حالت عادی کسی احتمال رخ دادن این اتفاق رو برای یه آتش سوزی که کنترل شده، نمیده ...
وقتی با خود سرپرسته صحبت می کنن، میگه من نمی دونم چرا ولی یهو یه حس بدی پیدا کردم که نمیتونستم ازش صرفه نظر کنم، هیچ دلیلی هم نداشتم اما احساس خطر کردم و مطمئن بودم یه اتفاق غیر عادی خواهد افتاد ...
ادامه ی فیلم سعی میکنه دلیل این حس سرپرست آتش نشانی رو توضیح بده که من فک کردم بهتره دقیقا همونی که گفت رو بنویسم ....
![]()
His mind has recognised danger even though he wasn't consously aware of the signs.
Brain scientist think that they know why this happens:
There is a part of the front of our brain that is always scanning the world around us with out our knowing it.
Comparing our immidiate to our past experience.
In Andy's case it compared the fire in bingo hall with every fire he had seen befor.
In aflash with out Andy realising his scanning brain notice tree things that weren't quite right.
Firstly, the colour of the smoke was very orange unlike most fires.
Secondly air was rushing into the building when the door were open instead of out, as usual.
And finaly there was no sound normally a fire crackles as it burns up oxygen.
Andy's mind had compared these unusual signs with his previous experience of normal fire and send him a warning signal.a feeling of uneasiness and intuition.
...
Listening to our intuition is a skill that we are all able to use.
Scientice belive that intuition is most like to be right when you have an experience of the situation.
So just because you can't explaim the feeling doesn't mean that you should ignore it......................................................................
من : حالا اگه فرض کنیم این قسمت از مغز که با جمع آوری نشونه ها میتونه یه سری پیش بینی های اولیه بکنه رو با قسمتیش که توانایی تخیل و تصویرسازی داره, همزمان استفاده بشه؛ اون وقت حتی آدم میتونه تا یه مدت کوتاهی بعد رو تصور کنه و اگه مقدار پارامتر ها زیاد و نسبتا دقیق باشه اون تصور میتونه به واقعیت نزدیک باشه و به عبارتی خیلی بعید نیست که کسی بتونه مدت زمانی جلوتر از حال رو ببینه !!!
که البته فک کنم کسی با این توانایی باید :
1. هوش خوب و توانایی ذهنی بالایی داشته باشه
2. این حسش رو ignore نکنه و اجازه پرورش پیدا کردنش رو بده.
3. بی اندازه تمرکز داشته باشه!!!
.....................................................................................
پ.ن1 : حالا ربط همه ی اینا رو به حس ششم پیدا کنین
پ.ن2 : قسمت پایین برداشت های من بود از یه سری حرف های امیر و فرزانه و حرف های توی فیلم، با اینکه معلوم نیس درست و غلطیش ولی فک کردن بهش خیلی جالبه و یه سری موضوع های جدیدی رو برا آدم به وجود میاره!! ....
پ.ن3 : ممنون از امیر و فرزانه
![]()
ویکی پدیا : "حس ششم (به انگلیسی: sixth sense ) یا درک ماواری طبیعه (به انگلیسی: Extrasensory perception ) که فرد به کمک نیرویی که وابسته به هیچ یک از حواس پنجگانه فیزیکی نیست قادر است تا از رخدادهایی در آینده اطلاع یابد."
........................................................
۱. حس ششم وجود داره ؟ حسی که وابسته به هیچ یک از حواس پنجگانه فیزیکی نباشه؟؟
۲. منشا اش چیه ؟؟؟
۳. میشه مثال هایی بگین که با هیچ چی غیر از حس ششم نشه توجیهش کرد ؟؟؟
امروز بحثمون سر هوش مصنوعی بود ...(کنفرانس آقای حق شناس)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%B4_%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C
اینکه یکی از اهداف این علم ساخت ماشینی با توانایی ها و هوش انسانه یا حتی فراتر ....
یا مثلا همون طوری که توی آزمایش توریگ توی لینک گفته ماشینی که قابل تشخیص از انسان نباشه!(خیلی جالبه که برا این هدف، ماشین یه جاهایی باید دروغ بگه ... یا مثلا یه سوال محاسباتی رو که میتونه خیلی سریع حل کنه، الکی لفتش بده!)
صرف نظر از امکان پذیر بودن یا نبودنش .... به نظرتون این هدف، یعنی ساخته شدن چنین ماشینی خوبه یا بد؟؟ و چرا؟؟
مکان بحث : خانه ریاضیات!
موضوع : تئوری اطلاعات!
وقتی داشتیم سر این موضوع از آقایی به نام آقای مهدویانی راهنمایی می گرفتیم به یه قسمتی کشید که جالب بود...
ک.م: فرض کنید کل ماده و انرژی اطرافمون رو حذف کنیم . چی میمونه؟؟
ما:هیچی !!
ک.م: مممم.......
یکی از ما : خب حتی افکار هم ،اگه ماده نباشه نیست دیگه... هیچ اطلاعاتی هم دیگه وجود نخواهد داشت!
ک.م: ولی مثلا مفهوم دایره هنوز وجود داره و با از بین رفتن ماده و انرژی این "مفهوم"(خود مفهوم دایره، نه وجود یک دایره ی خاص) از بین نمی ره.
مثلا فرض کنید "تعریف دایره" را ما توی بیت های یه کامپیوتر ذخیره کنیم با ازبین رفتن کامپیوتر ، مفهومی با نام یا حتی بدون نام دایره ،همچنان وجود خواهد داشت.
"مجوعه ی نقاطی که از یک نقطه به یک فاصله اند"
..
..
ک.م : دو دسته از محقق ها و دانشمند ها وجود دارند:
1.کسایی که عقیده دارن دنیا فقط تشکیل شده از ماده و انرژی و همه ی داده ها هم ناشی از همون ها و از جنس همون ها هستن
2. کسایی که عقیده دارن مفاهیم و اطلاعات ، مستقل از ماده و انرژی هستن و اگرچه بروزشون وابسته به اون ها هست اما وجودشون مستقل از اون هاست.این گروه ، عقیده دارن چیزی که ما از اون به عنوان "خودم" یاد می کنیم در واقع "اطلاعات"و داده هایی هست که ما از خودمون در ذهنمون داریم و مجموعشون "من"رو میسازه و گرنه نشون داده شده که برای هر انسانی بعد از هر10سال کلیه ی مواد تشکیل دهنده ی بدنشون تغییر کرده و بنابراین ، این انسان دیگه نباید همون آدم 10 سال پیش باشه ...در حالیکه از نظر خودمون ، هست.
از نظر این گروه ، آدمی که حافظش رو از دست میده به خاطر اینکه به اون اطلاعات دیگه دسترسی نداره (اون اطلاعات دیگه نمی تونن براش بروز کنن؛ مستقل از وجودشون)دیگه این "خود" رو نمی شناسه و همون آدم قبلی نمی دونه وتنها ممکنه آدمای اطراف براشون این آدم، همون قبلی باشه و اونم در همون محدوده ی اطلاعاتی که از قبل ، از این آدم داشتن و الان هم براش صدق می کنه ... در صورتیکه این ها هم نباشن میشه ادعا کرد که این یه آدمی ، غیر از اون قبلیه هستش.
گروه اول تو توجیه یه سری چیزا مثل همون "من" ثابت نتونسته هنوز خوب عمل کنه ....
و البته برای گروه دوم هم چگونگی ارتباط چیزهایی از جنس اطلاعات با شرایط بیولوژیکی بدن سوال هست. مثلا چرا با به وجود اومدن فلان موقعیت ، ناخودآگاه یه سری اطلاعات در مغز تو تداعی میشه و از حافظه بیرون کشیده میشه و پردازش میشه یا ..... ؟؟؟(در واقع چیه که ارتباط این دو تا دنیای متفاوت و از جنس های مختلف، رو برقرار می کنه و اون ها رو به هم پیوند میده؟؟)
بر اساس نظر دوم هم بود که یه دانشمندی میاد و اهمیت اطلاعات رو نشون میده و براساس اون تئوری اطلاعات رو میده و پر اهمیت ترین دنیا رو دنیای اطلاعات میدونه که فنا ناپذیره ....
-------
نمیدونم از طرفی من هنوز قانع نشدم و حس می کنم یه چیزی پیچونده شده این وسط تا به نتیجه ای که می خوان برسوننش...
از طرفی من می تونم ادعا کنم که اگه این درسته پس دیار باقی و... هم می تونه واقعیت داشته باشه...حالا باهر تعریفی ...
و از طرفی هم به هر حال درست یا نادرست ، ظاهرا اون چیزی که اساس تکامل ،حداقل برای انسان ها بوده، انگار همین "اطلاعات" هستش، پس به هرحال تو مهم بودنش شکی نیست و تو توان زنده موندنش پس از فنای منشا اش هم فک نکنم شکی باشه اما تو مستقل بودنش از این ماده و انرژی .... نمی دونم!
-------
نظر شما؟؟؟